جدول جو
جدول جو

معنی ژند و است - جستجوی لغت در جدول جو

ژند و است
(ژَ دُ اُ)
زند و است. زند و استا. زند و اوستا. اوستا کتاب مقدس زرتشتیان و ژند یا زند شرح آن است. رجوع به هر یک از این دو کلمه شود:
یکی ژند و است آر با برسمت
بزمزم یکی پاسخی پرسمت.
فردوسی.
برآمد همی گرد مرد و بجست
یکی موبدی دید با ژندو است.
فردوسی.
پدرم آن خردمندمهران ستاد
به پیری بسی چیز دارد بیاد
به کنجی نشسته ست با ژندو است
از امید گیتی شده پیر و سست.
فردوسی.
به آن آب روشن سر و تن بشست
همی خواند اندر نهان ژند و است.
فردوسی.
که دین مسیحا ندارد درست
ره گبرگی ورزد و ژند و است.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بند و بست
تصویر بند و بست
ساخت و پاخت، توطئه، ضبط و ربط، ترتیب، انتظام
فرهنگ فارسی عمید
(ژَ دُ اُ)
ژند و است. اوستا نام کتاب مقدس زرتشتیان و ژند یا زند شرح آن است. رجوع به هریک از این دو کلمه و ’ژند و است’ شود:
به فرهنگیان ده مرا از نخست
چو آموختم ژند و استا درست.
فردوسی.
بجائی که دانست آتشکده است
دگر ژند و استا و جشن سده است.
فردوسی.
بیاراید این آتش زردهشت
بگیرد همی ژند و استا به مشت.
فردوسی.
یکی کودکی مهتر اندر برش
پژوهندۀ ژند و استا سرش.
فردوسی.
اگر نیستی اندر استا و ژند
فرستاده را زینهار از گزند.
فردوسی.
بیامد بیاورد (تباک) استا و ژند
چنین گفت کز کردگار بلند
بریده ست بی مایه جان تباک
اگر دل ندارد سوی شاه پاک.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(بَ دُ بَ)
آنچه از آهن وجامه و جز آن را بهم بندند. (یادداشت بخط مؤلف).
- بند و بست بودن، بسته بودن. مقفل بودن. (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا
قرار داد (باج و خراج)، ترتیب انتظام ضبط و ربط، استواری محکمی، تدبیر، توطئه ساخت و پاخت. یا بند و بست بودن، بسته بودن، مقفل بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بند و بست
تصویر بند و بست
توطئه، ساخت و پاخت، دست به یکی کردن، ترتیب، انتظام
فرهنگ فارسی معین